رئیسی:دستگاه قضا بدون مماشات با متخلفان انتخابات برخورد کند /انتظار از روحانی نداشتم

ساخت وبلاگ
اگر رأی مناطق مختلف را تحلیل کنید، متوجه می شوید که مشارکت قشر ضعیف و محروم، در انتخابات کاهش پیدا کرده است و این نقطه ضعف دولت ها است که گاهی با سیاستهای غلط شان امید مردم و بخصوص طبقه محروم را کم کرده‌اند. ببینید تا امید نباشد، حرکت ایجاد نمی‌شود.در انتخابات اخیر حدود 15 میلیون نفر رأی ندادند، بررسی‌های ما نشان می‌دهد بخشی از آن، آرای اخذ نشده در روستاها و شهرهای کوچک است اما سهم زیادی از این جمعیت کسانی هستند که نسبت به رفت‌وآمد دولتها بی‌تفاوت شده‌اند، چون احساس می‌کنند در این رفت‌وآمد دولتها سود و نفعی برای آنان وجود ندارد؛ یا کسانی هستند که در اثر عمل نکردن دولت ها به شعارها و وعده‌هایشان، احساس ناامیدی و تردید می‌کنند. در واقع در این انتخابات ناکارآمدیها بخش هایی از جامعه را از مشارکت جویی سیاسی ناامید کرد.

خارج از دسته بندی سیاسی که من خود را خارج از این حلقه های تنگ و انحصاری تعریف می کنم، کارشناسان دلسوز فراوانی هستند که واقعا نمی شود آنها را در یک جریان سیاسی تعریف کرد. این عزیزان، نخبگان این کشورند و در رشته ها و تخصص های مختلف برای آینده ی این کشور حرف دارند، کسانی هستند که آزمون پس داده اند، دلشان برای ایران می تپد، دلشان برای انقلاب می تپد خود را نسبت به مردم و کشور موظف می دانند، اما لزوماً برای مردم شناخته شده هم نیستند


چندی پیش در ایام تعطیلات عید سیعد فطر مدیران عامل برخی خبرگزاری‌های کشور سفری به مشهد مقدس داشتند که طی این سفر، دیداری صمیمانه نیز با حجت الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی فراهم گردید.
در این دیدار، سئوالات مختلفی درباره چرایی ورود حجت الاسلام رئیسی به انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و نیز تحلیل وی از متن، حاشیه و نتیجه این انتخابات مطرح گردید.
آنچه در پی می‌آید متن کامل این گفتگوی رسانه‌ای است که از سوی دفتر حجت الاسلام رئیس در اختیار رسانه ها قرار گرفته است.
***
* آقای رئیسی، اگر امروز می خواستید برای ورود به انتخابات تصمیم بگیرید مجددا نامزد می شدید؟
من در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری هم چندین بار گفتم که بهترین شغل یعنی خادمی علی بن موسی الرضا(ع) و زوار بزرگوارشان را دارم و هیچ کاری برایم از این بالاتر و شیرین تر نیست؛ اما واقعاً با وضعیتی مواجه بودیم و هستیم که یک مسئولیت مضاعفی را برای حضور در انتخابات ایجاب می‌کرد.
جمهوری اسلامی در دهه چهارم حیاتش، باید از خود در حل مسائل پیچیده اقتصادی و بین المللی کارآمدی بیشتری نشان دهد؛ مردم را روز به روز به انقلاب و اهداف بلند آن امیدوارتر کند؛ نفوذ بین‌المللی و منطقه‌ای و گفتمانی اش را افزایش دهد؛ در یک کلمه نظام اسلامی باید نشان دهد که همچنان «می‌تواند» و باید کارآمد و الهام بخش و پیشرو باشد.
رئیسی:دستگاه قضا بدون مماشات با متخلفان انتخابات برخورد کند /انتظار از روحانی نداشتم

خب این تفکر «ما می توانیم» در چند سال اخیر به طور واضح در سطوحی از قوه مجریه کشور افول کرد، یعنی روحیه اعتماد بنفس و تلاش برای باز کردن راهها و گره از کار مردم و پیشرفت، در میان مدیران جای خودش را به «ناامیدی و نمی شود» داد. برای یک حرکت پیش‌رونده و یک موجود زنده با نشاط به‌نام انقلاب، «نگاه ما نمیتوانیم» یک تهدید اساسی است. این واضح است که نسخه دشمن برای مقابله با انقلاب در دوره کنونی القاء پشیمانی از گذشته به مسئولان و مردم است تا جایی که مداوم دستور عقب نشینی صادر شود، یعنی بنا دارند تفکر و روحیۀ با نشاط مدیریت انقلابی را به یأس و نمیشود مبتلا کنند و بالطبع انقلاب اسلامی را به موجودی حاشیه‌ای و هضم‌شده در مناسبات نظام سلطه و نظم نوین جهانی تبدیل کنند. متاسفانه این یک رویکرد غلط در اندیشۀ برخی از مدیریتهای کلان اجرایی هم نفوذ کرده است.
واقع مطلب این است که انقلاب اسلامی در عرصۀ مدیریت کشور پس از سالها هنوز نتوانسته است طرح خود را به صورت کامل ارائه دهد. الگوهایی از مدیریت انقلابی وجود دارد و آثار خوبی خلق کرده است ولی به عنوان یک جریان غالب نه خود را کاملاً شناسانده است و نه بر فرهنگ مدیریتی و اجرائی کشور حاکم شده است. ریشه های مشکلات کشور شناخته شده نبودن این نوع از مدیریت عقلانی و انقلابی و جاری نشدن آن در ساختارهای مدیریتی کشور است. من عقیده دارم انقلاب اسلامی حتی به کسانی که به این انقلاب اعتقاد ندارند بیشترین خدمت را کرده است و وظیفه هم دارد بکند. منتها این پروژه هنوز کامل نیست و خلاهایی دارد که باید پوشانده شود. همین موجب ناکارآمد نشان دادن انقلاب و نظام میشود.
حالا در مقابل این مسیر، تکلیف نیروهای دلسوز و دغدغه مند چیست؟ نشستن و تماشا کردن؟ نگرانی از هزینه شدن و هزینه دادن؟ مردم مومن و فداکار ما برای انقلاب شان این همه هزینه مالی و جانی را پذیرفته اند تا به یک الگوی مستقل تبدیل شود؛ یعنی بتواند واقعاً در همه ابعاد پیشرفت کند و در عین حال، عزت و عظمت داشته باشد و مردمش، شرمنده و کوچک شده و وابسته به قدرتهای زورگو نباشند؛ حالا در مقابل جریانی که می‌خواهد بگوید پیشرفت الا و لابد از راه وابستگی به غرب یا شرق می‌گذرد و در واقع می‌خواهد به مردم بگوید که شعارهای استقلال و آزادی را که در انقلاب خواسته اید، در حد یک شعار بوده است و تحقق یافتنی نیست، چه باید کرد؟ آیا نباید حرف منطقی و عقلانی انقلاب را سر دست گرفت؟ این یک وظیفه و یک مطالبه عمومی بود. بسیاری از مردم مومن و نخبگان دانشگاهی و علمای بزرگوار و طلاب و دانشجویان و اقشار مختلف اتمام حجت کردند و خواستند که در صحنه این مبارزه و امتحان حاضر شوم من هم سعی کردم وظیفه ام را انجام دهم و از این بابت خدا را شکر می‌کنم.
اساساً برخی از منازعات سیاسی در کشور به تقابل دو نوع نگاه برمی‌گردد. یک نگاه که می‌گوید انقلاب اسلامی الگویی برای ادارۀ کشور دارد که متفاوت از نظام سرمایه داری است و یک نگاه که نه از خلاقیتی برخوردار است و نه حاضر است دربارۀ نوع مدیریتی که تفکر انقلابی ارائه میدهد بیاندیشد و تنها راه بقاء را توجه به اراده بیگانگان میداند. من به این انتخابات قدم گذاشتم که بگویم رفتار و مدیریت انقلابی آن تصویری نیست که دشمنان آن ساخته اند و گام اول برای اینکه وضعیت کشور اصلاح شود اصلاح این تصویر است.
* با این توصیف شما، نتیجه انتخابات یعنی مردم به الگویی که شما معتقدید نادرست است، اعتماد کردند و مسیری را که شما نماینده‌اش بودید و می گویید مسیر بهتری بوده، رد کردند؟
تحلیل نتیجه انتخابات با این ساده‌سازی‌ها به نظرم خطائیست که نباید در دام آن بیفتیم. ما میدانیم مردم به دلائل مختلف به یک فرد یا یک جریان رای می‌دهند اگر این انگیزه ها را دقیق نشناسیم خودمان را به اشتباه خواهیم انداخت و موجبات سوء استفاده از رای مردم را فراهم خواهیم کرد. بله، یک جریان تبلیغی خاصی که طیف هم هستند از باندهای بلندگوی تبلیغاتی دشمنان از امریکا و انگلیس گرفته تا برخی رسانه های داخلی می‌خواهند نتیجه انتخابات را همین‌طور تفسیر کنند. چرا؟ چون با این تفسیر کار دارد. می‌داند که اگر بتواند این تفسیر را جا بیندازد، پله‌ای هست برای مقاصد بعدی و تضعیف هویت و استقلال ملی. اما واضح است که این تفسیر، معیوب است.
در تحلیل های علمی از یک انتخابات هم اندیشمندان علوم سیاسی مطالب مهمی دربارۀ دور دوم انتخابات ذکر کرده اند. به خصوص در کشور ما که اقتضائات خاصی وجود دارد که ساده اندیشی دربارۀ تحلیل یک انتخابات را رد می کند.
* تفسیر خود شما از نتیجه چیست؟
برای تفسیر، اول باید چارچوب داشته باشیم. چارچوب اول و اصلی برای ما در انتخابات، حضور گسترده مردم بود، چون لازمه حفظ اصل نظام، حضور و انسجام مردم است. اگر امروز ما نگرانیم که برخی در دنبال کردن اهداف پیشرفت و تعالی کشور، لَنگ می‌زنند، بخاطر این است که این ضعفها و ناکارآمدی‌ها، ممکن است مردم را نسبت به اصل نظام و کارآمدی آن بدبین کند.
حالا اگر در همین شرایط یک جمعیت عظیم 41 میلیونی پای صندوق بیایند، این یعنی موفقیت نظام؛ این یعنی با وجود همه بدخواهی‌ها و بددلی‌ها مردم به اصل نظام اعتماد دارند، مردم به صندوق رأیی که نظام برایشان گذاشته، اعتماد دارند.
این یک شکست واضح برای دشمنان کشور است؛ اینها آرزویشان قهر مردم با نظام بوده و هست؛ نگاه نکنید که در این انتخابات از تحریم صحبت نکردند یا ظرفیت عظیم تبلیغی‌شان را برای یک جریان بسیج کردند، ته دلشان و آرزوی اصلی‌شان این است که مردم ناامید شوند و با نظام قهر کنند، وقتی دیدند این نقشه قدیمی شان هنوز نمی‌گیرد، تاکتیک را عوض کردند.
شما انتخابات مجلس نهم را ببینید در بهمن سال 89. این اولین انتخابات بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 بود، همه توان‌شان را گذاشتند که بگویند مردم به نظام اعتماد ندارند و بعد از 88 دیگر پای صندوق نمی‌آیند. مردم چه کردند؟ بیش از 60 درصد پای صندوق آمدند؛ یعنی معادل انتخابات مجلس در دور قبل آن.
رئیسی:دستگاه قضا بدون مماشات با متخلفان انتخابات برخورد کند /انتظار از روحانی نداشتم

در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری دوازدهم هم ثبت رکورد حضور بالای مردمی شد یک پیروزی برای ملت و نظام. این انتخابات بسیاری از ته مانده های آثار بد فتنۀ 88 را هم از بین برد و منطق و صداقت انقلاب در موضوع انتخابات به طور کامل به اثبات رسید.
البته این نکته را هم باید بگویم که اگر رأی مناطق مختلف را تحلیل کنید، متوجه می شوید که مشارکت قشر ضعیف و محروم، در انتخابات کاهش پیدا کرده است و این نقطه ضعف دولت ها است که گاهی با سیاستهای غلط شان امید مردم و بخصوص طبقه محروم را کم کرده‌اند. ببینید تا امید نباشد، حرکت ایجاد نمی‌شود.
در انتخابات اخیر حدود 15 میلیون نفر رأی ندادند، بررسی‌های ما نشان می‌دهد بخشی از آن، آرای اخذ نشده در روستاها و شهرهای کوچک است اما سهم زیادی از این جمعیت کسانی هستند که نسبت به رفت‌وآمد دولتها بی‌تفاوت شده‌اند، چون احساس می‌کنند در این رفت‌وآمد دولتها سود و نفعی برای آنان وجود ندارد؛ یا کسانی هستند که در اثر عمل نکردن دولت ها به شعارها و وعده‌هایشان، احساس ناامیدی و تردید می‌کنند. در واقع در این انتخابات ناکارآمدیها بخش هایی از جامعه را از مشارکت جویی سیاسی ناامید کرد.
در این انتخابات، یک نقطه مرکزی سخنان بنده در توجه به همین اقشار بود تا مردم مستضعف و با کرامت ما احساس نکنند که حرف آنها زده نمی‌شود و بدانند که در میان هیاهوهای سیاسی احزاب و جناح‌ها، کسی هم هست که درد آنها را بشناسد و با صدای بلند بگوید.
* پس چرا همین اقشار به شما رأی ندادند و برنده انتخابات نشدید؟
رأی دادن یا ندادن، مسئله دوم است، مسئله اول این است که آیا بخشی از جامعه که در اثر سیاستهای غلط ضعیف و ضعیف‌تر شده و امیدی برای حرکت ندارد، بداند که در صحنه انتخابات که اوج شلوغ‌کاری‌هاست، کسانی هستند که حرف دل او را بزنند؛ این خودش امیدآفرین است ولو آنکه به اندازه‌ای تولید امید نکند که منجر به رأی غالب بشود. یعنی همین که یک حلقه وصل و یک زبان مشترک، با افرادی که به تعبیر امام راحل ولی نعمتان انقلاب هستند ایجاد کنیم، خودش پیروزی و موفقیت است.
من فکر می‌کنم این کار تا حدی انجام شد، یعنی اگر چنین صدایی در انتخابات وجود نداشت، بلاشک، مشارکت مردم در انتخابات به مراتب کمتر از این بود. این رویکرد، حتی در مسیر رقیب هم اثر گذاشت. اصلاً شما رسانه‌ای هستید و یکی از کارهای رایج در ارتباطات، تحلیل محتواست؛ بیایید تبلیغات جریان رقیب ما در انتخابات را تحلیل محتوا کنید. اینها ابتدا وجود مشکلات جدی را انکار می کردند؛ پیام نوروزی امسال رئیس‌جمهور محترم را نگاه کنید؛ آمارهایی که آنجا گفته می‌شود، یعنی تقریباً هیچ مشکلی در کشور وجود ندارد، و مسائلی نظیر بیکاری، رکود، فقر و کاهش قدرت خرید مردم بویژه اقشار ضعیف یک مشت حرف بیخود از جانب منتقدان است.
اما چه می‌شود که در ایام منتهی به انتخابات ناگهان مستمری مددجویان افزایش قابل توجه پیدا می‌کند، سایت کارورزی راه می‌افتد، برای وصل یارانه افرادی که یارانه‌شان را قطع کرده بودند، پیامک و حرکت تبلیغاتی می‌زنند، وعده یک میلیون شغل در سال را که ما داده بودیم، اول مسخره می‌کنند اما سخنگوی دولت را پشت تریبون می‌فرستند تا بگوید سالی955 هزار شغل ایجاد می‌کنیم، وعده افزایش 3 برابری یارانه ضعیفان را که ما داده بودیم، اول هجو می‌کنند بعد خودشان می‌گویند حتی تا 5 برابر امکان افزایش وجود دارد؟ البته الان شنیده میشود که بعد از انتخابات دارند زیر برخی از همان وعده‌ها می‌زنند مثلاً همان یارانه را که به قطع‌شده‌ها پیامک داده بودند، می‌خواهیم وصل کنیم، الان پیامک داده‌اند که نه، باید بررسی کنیم! امیدوارم این ها درست نباشد. این نشان می دهد این انتخابات حداقل خاصیتی که داشت این بودکه دولت را وادار کرد صدای مردم را بشنود. همین موفقیت کمی نیست.
این را می‌خواهم بگویم که فکر می‌کنم یک فایده حضور بنده، قدرت دادن به صدای ضعیف محرومین و امیدوار کردن آنها به اهداف و پرچم و شعارهای اصلی انقلاب بود. ما از بن دندان معتقدیم که تنها راه‌حل مشکلات و احقاق حق مردم ایران، تحول در مدیریت و استقرار یک عقلانیت انقلابی برای اداره کشور است، سایر مسیرها لاجرم و دیر یا زود به اراده دشمنان ایران وابسته می شود و اراده دشمنان مردم هم که معلوم است چیزی جز ضعیف کردن کشور در همه زمینه ها نیست.
سیمور ایرانی...
ما را در سایت سیمور ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد وحدت simor بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 1:09