بدترین صفت اخلاقی یک مومن چیست؟

ساخت وبلاگ
بدترین صفت اخلاقی دروغ است
در جامعه قرآنی، باید صداقت حاکم باشد؛ بدترین صفت اخلاقی و ریشه بسیاری از گناهان، دروغ است؛ خداوند فرموده است که دروغگویان مومن نیستند.

در یادداشت «نظافت و نظم؛ از اصول اخلاقی در جامعه قرآنی»، اصل «نظافت و نظم» بیان شد و در یادداشتی، حجت‌الاسلام سید محمدحسین راجی، استاد کفایه حوزه، مدرس دانشگاه و رئیس بنیاد صحیفه سجادیه در خراسان رضوی به «صداقت» به عنوان یکی از اصول اخلاقی در جامعه قرآنی، پرداخته می‌شود.

آیات و روایات بسیاری داریم که در رابطه با عقوبت دروغ‌ گویی بحث کرده‌‌اند. از امام باقر(ع) نقل شده است «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَاب، خداى عزوجل براى بدى قفل‌هائى قرار داده، و كليدهاى آن‌ها را شراب قرار داده، و دروغ بدتر از شراب است.» اگر به ما بگویند شخصی شراب می‌‌خورد، ما او را کنار می‌‌گذاریم و دیگر با او صحبت نمی‌‌کنیم. اما چگونه است که گاهی انسان خودش دروغ می‌‌گوید.

عقوبت دروغ گویی، عقوبت عجیبی است.خداوند در قرآن می‌‌فرماید «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور، از حرف زور اجتناب کنید.» یکی از مصادیق حرف زور همین دروغ است.

از پیامبر مکرم اسلام(ص) نقل شده است «أربَى الرِّبا الكذبُ، بالاترین حد ربا این است که انسان بخواهد دروغ بگوید.» اینکه یک شخصی به ما اعتماد کرده و پای صحبت ما نشسته است، ما به او خیانت کنیم و به او دروغ بگوییم. این خیانت به انسان است.

امام علی(ع) می‌‌فرماید «لكذبُ شَينُ الأخلاقِ، بدترین صفت اخلاقی دروغ است» یعنی اگر از ما پرسیدند که بدترین و پست‌ترین صفت اخلاقی چیست باید بگوییم: دروغ؛ در زندگی باید صداقت حاکم باشد. وقتی پسر شما به خواستگاری یک دختر خانم می‌‌رود یا برای دختر شما خواستگار می‌‌آید مهمترین دغدغه، صداقت است. چون اگر بدانید که این دختر خانم یا آقا پسر راست می‌‌گوید دیگر مشکلی نخواهید داشت. مشکل این است که راست گفته نشود و اگر اینگونه باشد شرایط به هم می‌‌ریزد. یعنی قبل از ازدواج یک چیز می‌‌گوید و بعد از ازدواج می‌‌بینید چیز دیگری شده است.

دروغگویان مومن نیستند
شخصی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و گفت: مؤمن زنا مى‏كند، فرمود: «گاهى امكان دارد»، پرسيد: «مؤمن دزدى مى‏كند؟» فرمودند «گاهى امكان آن هست»، پرسيد:« يا رسول اللَّه دروغ می‌‏گويد؟» فرمودند: «خيرخداوند فرموده دروغگويان مؤمن نيستند.» می‌‌گویند ممکن است انسان این کارها را انجام دهد اما دروغ نمی‌‌گوید. مومن دروغگو نیست. بعد در ادامه می‌‌فرمایند، که خداوند فرموده است که دروغگویان مومن نیستند.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌‌فرماید: «إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ، کسانی که دروغ می‌‌گویند اصلا ایمان ندارند.» از همین روعلما در الفاظ خود بسیار دقت می‌‌کردند.

ناراحتی شیخ عباس قمی از دروغ مصلحتی
در شرح احوال مرحوم حاج شيخ عباس قمي آورده‌اند: «هرگز كسي در حضور او جرأت غيبت كردن نداشت؛ هر كس و از هر طبقه‌‌اي كه بود. خود نيز چنان از گناهان و غيبت و دروغ احتراز داشت كه فوق تصوّر است. در ايّام بيماري‌‌اش كه منجر به وفات‌شان شد يكي از علماي تهران براي عيادت به حضورشان رسيد. حاج شيخ عباس آن روز بسيار ناراحت و متفكّر بود. آن عالم بزرگ مي‌‌پرسد: «چرا ناراحتيد؟» پاسخ مي‌‌دهد: «در سفري كه به حج رفتم در مكّه‌‌ي معظمه خواستم به روش محدثين كه از يكديگر اجازه مي‌‌گيرند از يكي از محدثان عامّه اجازه حديث بگيرم. وقتي اين منظور را با وي در ميان نهادم، عالم سنّي مطلبي گفت، و من روي مصالحي، به دروغ، آن را انكار كردم. اكنون در اين فكرم كه فرداي قيامت، چگونه اين دروغ را در محضر عدل الهي توجيه كنم.»

برای یک دروغ که گناه هم نیست و تقیه بوده، می‌‌گوید نمی‌‌دانم در آن دنیا اگر خدا از من بازخواست کند چه جوابی باید بدهم. انسان نباید گناه را کوچک بداند. باید انسان مراقبت کند.

انسان راستگو، امین مردم می‌شود
انسان واقعا از دروغ‌‌های بعضی‌‌ها تعجب می‌‌کند. شما خودتان منصف باشید و ببینید کسی که راست می‌‌گوید بیشتر به او اعتماد می‌‌شود یا کسی که دروغ می‌‌گوید؟! مثلا می‌‌روید هندوانه بخرید، می‌‌گوید همه هندوانه‌‌ها قرمز هستند، خوب اگر یک بار خریدیم و قرمز نبود دیگر به او اعتماد نمی‌‌کنیم. اما از بعضی‌‌ها که می‌‌پرسید این هندوانه‌‌ها چطور است می‌‌گوید من نمی‌‌دانم، خودتان انتخاب کنید و ببینید، من نمی‌‌دانم. انسان در این حالت اعتماد می‌‌کند. حتی اگر ده بار هم سفید بود باز هم از او خرید خواهیم کرد، چون او دروغ نگفته است و تقصیر از من است که هندوانه شناس نبوده‌ام.

انسانی که راست بگوید امین مردم می‌‌شود و مردم به او اعتماد می‌‌کنند. می‌‌آیند از شما لباس بخرند و می‌‌پرسند چطور است؟ بگویید نمی‌‌دانم، اینگونه می‌‌گویند که شما انسان راستگویی هستید. پس مومن همیشه راستگو است.

فقط دروغ نگو!
مردي‌ خدمت‌ حضرت‌ رسول (ص) آمد و عرض‌ كرد :« مرا راهنمائي‌ كن‌ به‌ نافع‌ترين‌ كارها» حضرت‌ فرمود: «اصدق‌ و لا تكذب‌ و اذنب‌ من‌ المعاصي‌ ماشئت، راستگويي‌ را پيشه‌ كن‌ و از دروغ‌ بپرهيز» هر گناه‌ ديگري‌ مي‌خواهي‌ انجام‌ ده.

از اين‌ سخن‌ مرد در شگفت‌ شد و فرمايش‌ آن‌ جناب‌ را پذيرفته‌ و مرخص‌ گرديد. با خود گفت،‌ پيغمبر(ص) مرا از غير دروغگويي‌ نهي‌ كرده‌، پس‌ اكنون‌ به‌ خانه‌ فلان‌ زن‌ زيبا مي‌روم‌ و با او زنا مي‌كنم. همين‌كه‌ به‌ طرف‌ خانة‌ او رفت‌ فكر كرد اگر اين‌ عمل‌ را انجام‌ دهد و كسي‌ از او بپرسد از كجا مي‌آيي‌ نمي‌تواند دروغ‌ بگويد و بر فرض‌ راست‌ گفتن‌ به‌ كيفر شديد و بدبختي‌ بزرگي‌ مبتلا مي‌شود. لذا منصرف‌ شد. باز فكر كرد گناه‌ ديگري‌ انجام‌ دهد. همين‌ انديشه‌ و خيال‌ را نمود. در نتيجه‌ ازهمه‌ گناهان‌ بواسطه ترك‌ دروغ‌ دوري‌ جست.

کسی که راست می‌‌گوید خود به خود مجبور می‌‌شود هیچ گناه دیگری انجام ندهد. این اهمیت راستگویی و مهم بودن این جریان است.

آيت الله بهلول مي گفتند: «من در تمام عمرم يك عمل را ترك كرده ام و اصلاً انجام نداده‌‌ام و يك عمل را اصلاً ترك نكرده‌‌ام و تحت هر شرایطي به جا آورده‌‌ام و از اين دو كار هم بركت زيادي ديده ام و آن را به همه‌‌ شما سفارش مي‌‌كنم، آن كه ترك كرده‌‌ام دروغ است، و آن كه ترك نكرده‌‌ام نماز شب است.»

عوامل دروغگویی
حالا سوالی که پیش می‌‌آید این است که عوامل دروغگویی چیست؟ چرا انسان باید راست بگوید؟

خلاص شدن؛ از جمله عوامل دروغگویی است؛ انسان می‌‌خواهد از دست چیزی یا کسی خلاص شود، پس دروغ می‌‌گوید. از همه بیشتر نیز در برخورد با فرزند و همسر اتفاق می‌‌افتد. می‌‌رویم مهمانی و بچه شلوغ کاری می‌‌کند. به او می‌‌گوییم اگر بچه خوبی باشی یک جایزه خوب برای تو می‌‌خرم. می‌‌پرسیم که جایزه می‌‌خری؟ می‌‌گوید: جایزه او یک سیلی است که دیگر اینقدر در مهمانی شلوغ‌کاری نکند. این دروغ است.

یا در مقابل حرف همسر خود می‌‌گوید که حالا فکر کنیم تا ببینیم چه می‌‌شود. می‌‌گوییم واقعا می‌‌خواهی فکر کنی؟ می‌‌گوید نه بگذار فعلا ساکت شود. این‌‌ها دروغ به حساب می‌‌آید. مومن این دروغ‌‌ها را نمی‌‌گوید. یا وقتی از او سوال می‌‌شود و حوصله پاسخ دادن را ندارد و می‌‌گوید نمی‌‌دانم. اینها همه دروغ است.

شوخی‌هایی که در حکم دروغ است
دومین مورد از عوامل دروغ‌گویی، تفریح است. می‌‌خواهند یک خنده و تفریحی داشته باشند و شروع به دروغ گفتن می‌‌کنند. از خود خاطراتی تعریف می کند تا بقیه بخندند. خوب نباید بگویید و این‌ها دروغ به حساب می‌‌آیند. اگر طرف مقابل اول باور کند، این دروغ است. یک زمانی ما جوک می‌‌گوییم و طرف مقابل این را می‌‌داند، این اشکالی ندارد. اما وقتی طرف، اول باور می‌‌کند این دروغ است. مثلا می‌‌گوید من جنگل رفته بودم و دو شیر به دنبال من آمدند، من هم با لگد شیر‌‌ها را فراری دادم. می‌‌گویند راست می‌‌گویی؟ می‌‌گوید نه الکی گفتم. این دروغ است.

پیامبر مکرم اسلام (ص) خطاب به ابوذر می‌‌فرمایند: «یَا أَبَاذَرٍّ وَیْلٌ لِلَّذِی یُحَدِّثُ فَیَکْذِبُ لِیُضْحِکَ بِهِ الْقَوْمَ- وَیْلٌ لَهُ وَیْلٌ لَهُ وَیْلٌ لَه، اى اباذر واى بر کسى که سخن دروغ می‌‌گوید تا به سخن او مردم بخندند واى بر او، واى بر او، واى بر او.» اینقدر مطالب خنده‌دار راست داریم. چرا انسان باید برای خنداندن دیگران دروغ بگوید. اینقدر خاطرات شیرین و زیبا داریم، خوب این‌ها را تعریف کنید. چرا دروغ می‌‌گویید.

سومین مورد از عوامل دروغ، تعارف یا خجالت بی‌جا است. جایی برای مهمانی رفته‌ایم و چای آورده‌اند و خورده‌ایم و حسابی چسبیده است، حالا دوباره چای می‌‌خواهیم اما وقتی از ما می‌‌پرسند که میل دارید، می‌‌گوییم نخیر میل ندارم. این دروغ گفتن است. یا عصر کسی به منزل ما آمده و او را دعوت به شام می‌‌کنید، او می‌‌گوید نه من شام خورده‌ام. اینها دروغ و تعارف بی‌جا است.

نبی مکرم اسلام(ص) فرمودند :« انّ الكذب يكتب كذبا، حتّى تكتب الكذيبة، دروغ را دروغ نويسند، چندان‏كه دروغ‌‏هاى اندك را نيز دروغ اندك رقم كنند.» ممکن است کسی بگوید که من خجالت می‌‌کشم و پر رو هم نیستم که بگویند چای میل داری بگویم بله. این زشت است دیگر. ما نگفتیم بگویید برای شما چای بیاورند، گفتیم دروغ نگویید.
سیمور ایرانی...
ما را در سایت سیمور ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد وحدت simor بازدید : 245 تاريخ : چهارشنبه 30 خرداد 1397 ساعت: 2:27