به دنبال خروج شاه از ایران در روز سهشنبه 26 دی 1357، امام خمینی که از نوفل لوشاتو، نبض انقلاب را در دست داشت، اعلام کرد که بزودی به کشور باز خواهد گشت و بهرغم آن که بسیاری از دستاندرکاران امور انقلاب، سخت نگران تبعات این تصمیم امام بودند، با این حال او قاطعانه بر بازگشت خود در اولین فرصت تاکید میورزید. ماجرای تحصن زمانی شروع شد که برخی از روحانیان در اوایل بهمنماه 1357 از سراسر کشور برای استقبال از امام خمینی(ره) راهی تهران شدند، آنها در هفتم بهمن در مدرسه رفاه گردهم آمدند، به دنبال ابنکه شاپور بختیار از ورود امام خمینی(ره) به ایران ممانعت کرد، تصمیم به تحصن در مسجد دانشگاه تهران گرفتند. این تحصن از ساعت 9 صبح هشتم بهمن 1357 آغاز شد، روزنامه کیهان در گزارشی می نویسد: «تحصن با حضور چهل روحانی آغاز شد و در ادامه صدها روحانی دیگر به این تحصن پیوستند و علاوه بر روحانیون مبارز تهران، نمایندگان روحانیون مبارز شهرستانها و عدهای از مدرسین حوزه علمیه قم نیز در این تحصن شرکت کردند. اعلام شده است که این تحصن در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها و ممانعت از ورود امام خمینی به کشور برپا شده است و تا ورود امام خمینی به کشور نیز ادامه خواهد داشت.
پس از اینکه روزنامه کیهان جزئیات این تحصن را رسانه ای کرد روحانیون مبارزِ متحصن در مسجد دانشگاه تهران با صدور اعلامیه شماره یک خود اعلام کردند: «حکومت غیرقانونی و غاصب شاپور بختیار در بی شرمی و اهانت به حیثیت ملت ایران، روی پیشینیان نوکرصفت خود را سفید کرد. در روز جمعه 6 بهمن در تهران و تبریز و رشت و گرگان و آبادان و سنندج و بعضی از شهرستانهای دیگر دست به کشتارهای فجیع و وحشیانه زد و با بستن فرودگاههای کشور به روی رهبر محبوب ملت «آیتاللهالعظمی امام خمینی دامظله» احساسات پاک مردم شرافتمند ایران را که با قلبی لبریز از عشق و دیدگان پراشک و شوق در انتظار مقدم فرخنده رهبر عظیمالشان خود بود، سخت جریحهدار ساخت و خشم سهمگین ملت ایران را که ریشه او و اربابانش را خواهد سوخت، بیش از پیش برانگیخت، اینجانبان به عنوان اعتراض به اعمال ضدانسانی دولت غیرقانونی بختیاری از ساعت 9 صبح روز یکشنبه 8 بهمن ماه جاری تا بازگشت حضرت آیتالله امام خمینی دام ظله به وطن و آغوش پر از مهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختیار میکنیم و از این محل مقدس در کنار برادران دانشجوی خود، ندای حقطلبانه خود را به گوش جهانیان خواهیم رساند. برقرار باد جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی.»
به نظر می رسد انتخاب دانشگاه تهران برای تحصن آنروز حرکت نمادین و گویایی بود که نشان دهد جدایی طولانی میان حوزه و دانشگاه ناشی از علتی خارجی بود که همان دیکتاتوری و وابستگی رژیم شاه بود با حذف این دیکتاتوری از صحنه، پیوندی طبیعی میان دانشگاه و حوزه که دو نهاد علم و تقوا بود، برقرار گردید.
حجتالاسلام سیدحسن طاهری خرمآبادی در خاطرات خود از تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران میگوید: «در میدان روحانیون نظریه تحصن در دانشگاه تهران طرفدار بیشتری داشت و بنده به اتفاق آقایان مطهری، خامنهای، ربانی املشی، ربانی شیرازی و گروهی دیگر با مینیبوس راهی دانشگاه شدیم و اول صبح آنجا بودیم. وقتی وارد دانشگاه تهران شدیم بیست نفر از دانشجویان که از تحصن ما آگاه شده بودند در آنجا حاضر شدند. و آیتالله مطهری، روی پلههای مسجد دانشگاه ایستادند و اعلام کردند که ما در اعتراض به دولت که از ورود امام خمینی(ره) به کشور جلوگیری کردهاند در اینجا متحصن شویم و در همین جا به دنیا اعلام میکنیم تا برطرف شدن مانع، به تحصن خود ادامه خواهیم داد.» حجتالاسلام طاهری خرمآبادی در ادامه افزود: «بعد از استقرار ما در مسجد دانشگاه تهران، سیل جمعیت از نقاط مختلف به آنجا سرازیر شد. گروهی از مدرسان حوزه علمیه قم از همان صبح روز اول آمده بودند از جمله آقایان فاضل لنکرانی، قدوسی، راستی کاشانی. در کنار مسجد یکی دو اتاق بزرگ قرار داشت که آقایان در آنجا جمع شده بودند و کمیتههایی برای اداره تحصن تشکیل داده بودند. یکی از این کمیتهها، کمیته تبلیغات بود، دیگری کمیته رسیدگی به علمای شهرستانی بود. در این قسمت اسامی و مشخصات علمایی که از شهرستانها به متحصان میپیوستند، نوشته میشد تا برای انتشار، در اختیار خبرنگاران قرار گیرد… آقای خامنهای مسئول کمیته تبلیغات شدند و من هم در جایگاه قائممقام و معاون ایشان همکاری میکردم. یکی از دانشکدهها را به کمیته تبلیغات اختصاص دادند. […] در کمیته تبلیغات، مطالبی که باید در روزنامهها مطرح میشد، مورد بررسی و تصویب قرار میگرفت. در مجموع فعالیتهای تبلیغاتی تحصن را که در واقع از کارهای اساسی و اصلی بود، این کمیته انجام میداد. کمیتهای نیز برای پشتیبانی از متحصنان و مردمی که به آنجا میآمدند تشکیل میشد و کار آن تعیین سخنران بود که برنامه منظمی داشته باشد و هر کس پشت تریبون نروند، زیرا در آن روزها گروههای مختلف از مسلمان گرفته تا ملحد، در جریان انقلاب وجود داشتند و برخی از این گروهها تلاش میکردند که قضایا را به نفع خود تمام کنند. آیتالله مطهری یکی از سخنرانان بود و نماز جماعت نیز معمولاً توسط آیتالله طالقانی اقامه میشد.»
حجتالاسلام سیدحسن طاهری خرمآبادی در کتاب پارهای از خورشید درباره نقش آیتالله مرتضی مطهری در تحصن علما مینویسد: «آقای مطهری در تحصن دانشگاه نیز نقش اساسی داشتند. یادم میآید که در مدرسه رفاه جمع شده بودیم که چه باید بکنیم و چه نباید بکنیم. پیشنهاد تحصن مطرح شد. دکتر بهشتی و آقای مطهری و آقای خامنهای و خیلیهای دیگر بودند. بعضی از دوستان اعتقاد داشتند تحصن در مسجد امام فعلی (مسجد شاه سابق) کنار بازار باشد. اما آقای مطهری گفتند که تحصن در دانشگاه باشد و بالاخره هم همان شد.»
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می افزاید: «دیدم که جوانها بیمحابا در معرض اصابت گلوله قرار میگیرند به میان جمعیت رفتم و عبای خود را از دوش برداشتم و در مقابل آنها ایستادم و به آنها گفتم حق ندارید که چنین کارهایی بکنید و بعد هم آنها را همراهی کردم و آنها هم همانجا ماندند و شعار رهبران ما را مسلح کنید، دادند.» حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی افزود این تحصن که با حضور آقایان بهشتی، مطهری، مفتح، خامنهای و عدهای دیگر از روحانیون مبارز سازماندهی شده بود، به صورت گسترده مورد حمایت مردم، علما و مراجع تقلید قرار گرفت.»
حجتالاسلام سید علیاصغر دستغیب در خاطرات خود درباره تحصن در مسجد دانشگاه تهران میگوید: «در یک پیام سری به عموم روحانیون اعلام شد که هر چه سریعتر خود را به مسجد دانشگاه تهران برسانند و در تحصنی در اعتراض نسبت به ممانعت از بازگشت امام خمینی(ره) به کشور شرکت کنند. ما نیز طبق قرار با فاصله از یکدیگر و پراکنده وارد دانشگاه تهران شدیم تا عناصر رژیم حساس نشوند و مانع ورود ما نگردند. حجتالاسلام دستغیب افزود عده زیادی از مردم نیز در محوطه اطراف مسجد اجتماع کردند و ما از آنان درخواست کردیم که با توجه به سرمای شدید و کمبود امکانات به منازل خود بروند. اما مردم حاضر به ترک آنجا نبودند و میگفتند ما میترسیم اگر دانشگاه را تخلیه کنیم رژیم خونآشام با یک حمله همه شما را از بین ببرد.»
تحصن علما و روحانیون در اسناد مراکز نظامی و امنیتی نیز بازتاب داشت. پلیس تهران در این باره گزارش داد: «در حدود چهارصد نفر از صبح روز 8/11/57 در دانشگاه تهران اجتماع کرده و بعد به عنوان اعتراض به نیامدن خمینی شب را در مسجد دانشگاه بیتوته و متحصن شدهاند.»
فرمانداری نظامی تهران و حومه نیز از این تحصن خبر داد: «تعدادی روحانیون متحصن در دانشگاه تهران دانشجویان و مردمی که در آنجا بودهاند تشویق و تحریک نمودهاند که ژاندارمری تعدادی از ما را کشته است، خود را برای یک حمله متقابل و نشان دادن قدرت و ضرب و شصت آماده کنید.»
این تحصن تا روز دوازدهم بهمن 1357 ادامه داشت و با ورود امام خمینی(ره) به تهران روحانیون متحصن با انتشار بیانیهای پایان تحصن خود را اعلام کردند و به صفوف استقبالکنندگان از ایشان پیوستند.
سیمور ایرانی...
ما را در سایت سیمور ایرانی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد وحدت simor بازدید : 150 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 0:05