ـ جناب آقاي لاريجاني! چشم بر هم بگذاريم من و شما زير خروارها خاك مدفونيم و بايد پاسخگوي اعمال خود باشيم. ميدانم بسياري استهزاءآميزانه خواهند گفت: چه دل خوش و قلب سادهلوحي! و چه انتظاري! اما اين حقير يه لاقباي بيكس و بيپشتوپناه و بيدارودسته، در قفاي مولايم سيدالشهداء وظيفة الهي خود دانستم به رغم استهزاي همة عالميان، شما را انذار كنم و از قيامت و حساب و كتاب و عقاب بترسانم.
ــ حضرت آیهالله! نگویید آیهالله ایمانی عضو دربار نوین ایران نیستند. بنده نمیدانم و نمیگویم که هستند یا نیستند. اما اگر خطا و خلافی رخ داده چرا شما و دستگاه قضا سپر بلا شوید؟ بگذارید ایشان در عرصه عمومی به سوالات و اعتراضات انقلابیون عدالتخواه شخصا و علنا پاسخ بدهند. چه باکی دارید؟
ــ حضرت آیهالله عزیز! آیا بنظر شما درست است که قوه قضاییه بنحوی کار کند که عموم مردم رویهمرفته آن را مدافع دربار زر و زور و تزویر ببیند؟ و آیا این رویه را به نفع انقلاب و اسلام میبینید؟
آقاي لاريجاني! ايكاش قوانين اجازه ميداد در صورت محكوميت اين جوانان، ماموران شما مرا زير دروازه قرآن شيراز در ملاء عام شلاق ميزدند و به عوض آنها راهي سلول انفرادي و زندان ميشدم. آخر شيخ جان! شما نميدانيد داريد چه ميكنيد، نه با اين جوانان كه با انقلاب و با اسلام و با اميرالمؤمنين! آري! با انقلاب و اسلام و اميرالمؤمنين!
بسم ربّ الشهداء و الصّديقين
رياست محترم قوة قضاييه،
جناب آيهالله حاج شيخ صادق لاريجاني.
با سلام و آرزوي خدمت به ملت و عاقبت بخيري. حتماً مستحضريد كه چهار نفر از شجاعترين عدالتخواهان انقلابي، آقايان حسين شهبازيزاده، هادي مسعودي، سلمان كديور و مصطفي پورخسرواني، روز سهشنبه 25 مهرماه به اتهامات كلي و فراخي كه ميتوان تقريباً كثيري از مردم و حتي رجال سياسي را با آنها متهم كرد محاكمه ميشوند. و به احتمال قوي جنابعالي به علت كثرت مشغله در عرصههاي مختلف، در جريان رويدادهاي مهمي كه براي اكثريت ملت ايران بسيار مهم و تعيينكننده است قرار نداريد. آن رويدادها امروز در تمام عرصهها ملت را به تدريج به بازنگري و ارزيابي نهادهاي مختلف نظامِ مولود گام اول انقلاب واداشته است. از جملة مهمترين آن نهادها، قوة تحت رياست شماست.
_ جناب حاج شيخ صادق لاريجاني! بنده وظيفه خود ميدانم مطالبي را از باب خيرخواهي دنيا و آخرت آن برادر دينيام و به خاطر حفظ و حراست از انقلاب میهنم گوشزد كنم.
ــ جناب آقاي لاريجاني! به یمن و برکت ائتلاف فراگير رجالی سياسي، كه خود را اصولگرا مينامند و معلوم نيست كدام اصول مورد گرايش آنهاست، و رجالي كه خود را اصلاحطلب مينامند و معلوم نيست چه اموري را ميخواهند اصلاح كنند، و رجالي كه خود را اعتداليون مينامند و هم چگونگي اعتدالشان و هم ثمرات اعتدال و تدابيرشان براي همگان آشكار شده است، امروزه شبكهاي از صاحبان قدرت و ثروت ظهور كرده كه اجزاء آن در ساحات مختلف هم يكديگر را براي كسب قدرت و ثروت بيشتر حمايت ميكنند و هم هنگام مواقع نادرِ رسوايي و فضاحت به دفاع از يكديگر ميپردازند. اين شبكه كه طي ساليان متمادي به علت غفلت ساختاري فعالان سياسي از مقولة حياتي امر به معروف و نهي از منكر در عرصة اقتصاديـسياسي و هم رفتار نابخردانه و بعضاً سركوبگرانة اكثريت مسئولان و حكام نظام هر چه گستردهتر تقويم و تحكيم شده است همان است كه سابقاً در دوران رژيم استبداديِ ستمشاهي ”دربار پهلوي“ خوانده ميشد. آن دربار كه پيشتر داراي دو بازوي زر و زور بود به علت تعطيل ساختاري آن مقولة حياتي بنياني، و ورود گستردة حوزويان در عرصة قدرت، امروزه در هيئت ”دربار زر و زور و تزوير“ بسيار قدرتمندتر و زوالناپذيرتر مينمايد. مطمئنم شما ميدانيد كه پادزهر ظهور و تنومندي هر چه بيشتر اين شجرة مهلك و شومِ ضد اسلامي، چيزي جز احياي هر چه جديتر و سريعتر مقولة حياتبخش امر به معروف و نهي از منكر نيست. مايه افتخار ملت ایران كه نزديك به پانزده سال است جوانان بصير و غيوري بدون هيچ اتكايي به هيچيك از مراجع و مراكز قدرت در اين مرز و بوم به پاخاستهاند و آرمان بر خاكافتاده ليكن حياتبخش عدالت را در عرصة فسادستيزي و ظلمستيزي سرِ دست گرفتهاند. جوانان مذكور در صدر اين نامه، از جمله بصيرترين و شجاعترين اعضاي جنبش عدالتخواهي ايران هستند، جواناني كه به علت نقد و رصد برخي از رفتارهاي مقامات محلي استان فارس، از جمله نمايندة ولي فقيه، اينك چند صباحي است كه در شرف محاكمه و محكوميت قرار دارند.
ــ رياست محترم قوه قضاييه! از سر شفقت و خيرخواهي تمام به جنابعالي ميگويم محاكمه و محكوميت اين جوانان قطعاً به صلاح شما، نظام، انقلاب، و ميراث اعتقادي و فرهنگي اين مرز و بوم نيست، که برعکس. بنده و امثال شما اگر كمي بصيرت و سلامت نفس داشته باشيم بايد مستمراً اين قبيل جوانان را به انحاء مختلف حمايت و تقويت كنيم. نه حضرات سياستمدار حرّاف و حقهبازي كه در نهادها و مناصب متعدد نظام منافقانه لانه كردهاند، كه اين جوانان بهترين و پاکباختهترین سرمايههاي اين نظام و انقلابند.
ــ حضرت آیهالله! نگویید آیهالله ایمانی عضو دربار نوین ایران نیستند. بنده نمیدانم و نمیگویم که هستند یا نیستند. اما اگر خطا و خلافی رخ داده چرا شما و دستگاه قضا سپر بلا شوید؟ بگذارید ایشان در عرصه عمومی به سوالات و اعتراضات انقلابیون عدالتخواه شخصا و علنا پاسخ بدهند. چه باکی دارید؟
ــ حضرت آیهالله عزیز! آیا بنظر شما درست است که قوه قضاییه بنحوی کار کند که عموم مردم رویهمرفته آن را مدافع دربار زر و زور و تزویر ببیند؟ و آیا این رویه را به نفع انقلاب و اسلام میبینید؟
آقاي لاريجاني! ايكاش قوانين اجازه ميداد در صورت محكوميت اين جوانان، ماموران شما مرا زير دروازه قرآن شيراز در ملاء عام شلاق ميزدند و به عوض آنها راهي سلول انفرادي و زندان ميشدم. آخر شيخ جان! شما نميدانيد داريد چه ميكنيد، نه با اين جوانان كه با انقلاب و با اسلام و با اميرالمؤمنين! آري! با انقلاب و اسلام و اميرالمؤمنين! تصور شلاقخوردن در ملأ عام آن هم در زير دروازة قرآن شيراز، و بخاطر انقلاب ميهنم و براي عدالتخواهي، تمام اجزاء قلبم را به اهتزاز درميآورد و در فضایی خاص شناور ميكند! ميفهميد چه ميگويم؟
ــ آیهالله عزیز! نباید آحاد مردم و بویژه مصلحان عدالتخواهی چون این جوانان برومند را از شفقت بر خلق و حقگویی ترسانید. آنان شیعه امیرالمومنین هستند، تربیتشدة خانة گلین فاطمه. هیچ فکر کردهاید اگر موفق شوید دهان آنها را دوخته، سرکوب و منکوب و محبوسشان کنید از انقلاب اسلامی چه باقی میماند؟
ــ جناب آقاي لاريجاني! نيك ميدانم كه ميدانيد اين مناصب نبايد بيشتر از نم عطسة بزي براي شما بيارزد. پس بياييد تا فرصت باقي است از مناصبتان براي احقاق حقي و ممانعت از ظلمي توشة آخرتي بياندوزيد.
ــ جناب آقاي لاريجاني! چشم بر هم بگذاريم من و شما زير خروارها خاك مدفونيم و بايد پاسخگوي اعمال خود باشيم. ميدانم بسياري استهزاءآميزانه خواهند گفت: چه دل خوش و قلب سادهلوحي! و چه انتظاري! اما اين حقير يه لاقباي بيكس و بيپشتوپناه و بيدارودسته، در قفاي مولايم سيدالشهداء وظيفة الهي خود دانستم به رغم استهزاي همة عالميان، شما را انذار كنم و از قيامت و حساب و كتاب و عقاب بترسانم.
ــ همدينم! اگر ميتوانيد در جهت تخريب و تضعيف ”دربار نوين“ گام برداريد و اگر نميتوانيد و خود را صادقاً و قلباً بخشي از آن دربار نميدانيد حيات و ممات خود را خشت و گِل كاخهاي نفساني دنياطلباني كه عرصة سياست را قبضه كردهاند نكنيد. و اگر اين هم برايتان ميسر نيست، خيلي ساده، رها كنيد! آري! به مكارانِ منافقِ مفتون و شيداي دنيا بسپاريد و قلب خود را جلاي الهي دهيد! پرواز كنيد!
ــ آقاي لاريجاني! نميفهميم استكبار،خارجي و داخلي ندارد؟ كه مبارزه با استكبار داخلي هزاران بار صعبتر و ايمانطلبتر است؟ كه استكبار داخلي نه تابلو دارد و نه ملت ايران را تروريست ميخواند و نه علناً و لساناً تهديد ميكند؟ كه اكثراً رعايتكنندة تمام ظواهر دين و ديانت است و مبادي احكام؟ كه براي ورود در ”دربار زرو زور و تزوير“ حاضر است هزار فوت و فن خلاف آشكار دين بكارگيرد؟ به راستي به نظر شما استكبار داخلي هزاران مرتبه از استكبار خارجي خطرناكتر و پيچيدهتر نيست؟
ــ جناب آقاي لاريجاني! باور كنم كه شما جريان نفاق ضد انقلاب نقابدار را در كسوت بسياري از مناصب نميبينيد؟
ــ همكيشم! شايد سن شما در دهة پنجاه امكان اين تجربه را از شما دريغ كرده باشد ليكن من به چشم خود ديدهام گه چگونه همه چيز همچون گلولة برفي به سرعت آب ميشود!
ــ برادرم! مگر ميشود شما ندانيد كه تنها عدالت و رضايتمندي قلبي آحاد مردم است كه ملاط ساختمان هر حكومتي است؟ و لابد نميدانيد كه كثيري، اگر نه اكثريتي، سخت از بيعدالتيها و مفسدهها و ظلمها و حقکشیها به ستوه آمدهاند.
ــ نكند بر اين باور باشيد كه اگر تني چند از افراد رويهمرفته خوشنام و خوشموقعيت و در لباس ممتاز روحانيت ذكر خيري از رويههاي قوه قضاييه كنند احساس بيعدالتي و ظلمها برطرف ميشود؟
ــ بارخدايا! آنچه بر قلبم جاري شد، برخلاف تمام مصالح اين روزگار كثيفِ پرنفاقِ پرتزوير مكّار بعضاً غدّار، بر زبان راندم و انذار كردم، هم خودم را و هم انساني را كه از ولي مقربت سيدالشهداء آموختم او را هم انذارپذير و اصلاحپذير بدانم و دعايش كنم، دعاي رستگاري و عاقبتبخيري.
ــ ”اي دنيا! اف بر تو!“، كه تو با ما چه نميكني! و چگونه ما را مفتون و مسحور ثروت و قدرت نميكني!
والصّلوه والسّلام علي نبّينا محمّد(ص) و الائمه الايمان و التقوي و الهدي و الفرقان
دوشنبه 24/مهر/1396
سعيد زيباكلام
سیمور ایرانی...
ما را در سایت سیمور ایرانی دنبال می کنید
برچسب : سرگشاده,زیباکلام,پیرامون,دانشجوی,عدالتخواه, نویسنده : محمد وحدت simor بازدید : 146 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1396 ساعت: 17:26