فریضه امر به معروف و نهی از منکر اشاره به ازادی بیان دارد

فریضه امر به معروف و نهی از منکر اشاره به ازادی بیان دارد

چه موقع حق حرف زدن داریم ؟
اگر حرف حق بزنیم می گویند خلاف قانون است و عده ای ممکن است بدشان بیاید و اگر هم حرف حق نزنیم می گویند چرا حرف نمی زنی
پس باید حرفی زد که قانونی باشد
وقتی حرف خلاف قانون بزنی با ان مقابله و ان حرف فیلتر میشود تا به گوش دیگران نرسد
سرچشمه همه انقلابها در جامعه زدن حرفهای به ظاهر غیر قانونی بود
ایا میتوان با حرفهای قانونی انقلاب ایجاد کرد ؟
هدف از انقلاب ازادی و امنیت و رفاه و عدالت است و هر جامعه که اگر یکی را نداشته باشد نیاز به انقلاب دارد .
در هر جامعه ای زدن حرف های غیر قانونی خسارت بار است
بعضی حرفا قانونی است اما مصلحت انان را تبدیل به حرفهای غیر قانونی می کند
پس حرفهایی که می تواند منجر به انقلاب و تحول در جامعه گردد حرفهای قانونی هستند که بنا به مصلحت به حرفهای غیر قانونی تبدیل شده اند
بر اساس ازاد بودن زدن یا نزدن حرف قانونی میزان دیکتاتوری حاکم بر یک جامعه مشخص میشود
حرف قانونی یعنی حدود مشخصی از حرف زدن که توسط نمایندگان کل بشر در سراسر دنیا تعیین شده است
وقتی در زدن حرف مرز مشخص شود میشود دیکتاتوری پس تمام دنیا دیکتاتوری است
چرا در مورد هلوکاست کسی حق اظهار نظر در اروپا را ندارد؟
چرا کسی در چین حق ندارد نظام سرمایه داری در چین را به چالش بکشد؟
چرا در بعضی از کشور ها مانند ایران-کره شمالی و عربستان حرف زدن مرز محدودی دارد ؟

ایا این منطق که می گوید بین ازادی و عدالت ازادی را انتخاب کنیم تا درباره عدالت حرف بزنیم

در بعضی جاها ازادی بیان وجود دارد اما ازادی پس از بیان وجود ندارد مثل هلوکاست
و بعضی جاهایی دیگر ازادی بیانی وجود ندارد مثل کره شمالی
و بعضی جاها ازادی بیان محدود است مثل عربستان
وقتی ازادی بیان مطلق است که ازادی پس از بیان نیز وجود داشته باشد
و رفتار فرد در جامعه نوعی حرف زدن است
همه انسانها با ازادی بیان مطلق مخالفند چون هرج و مرج و سو استفاده ممکن است به همراه داشته باشد و کاملا منطقی است مثلا یک کلاه بردار با سو استفاده از احساسات مذهبی
فرقه میسازد و درامدزایی می کند
اما در جایی دیگر ما فکر می کنیم ان طرف کلاه بردار است ولی او کلاه بردار نیست و عقاید شخصیش را دارد ترویج می دهد اما برای ان جامعه هرج و مرج ساز است مانند رهبر بهایت
یا پیامبر اسلام در عصر جاهلیت
پس نتیجه می گیریم ازادی بیان که مفهوم دیکتاتوری را طرح می کند موضع بسیار پیچیده ای است.
تمام سیستهای حکومتی دارای ضعف هستند حتی دموکراسی و یک سیستم حکومت بهینه هنوز وجود ندارد.

عده ای معتقدند هر چه جامعه سطح اگاهی سیاسی پایینی داشته باشد دیکتاتوری الزامی است چون عده ای می توانند با فریب مردم هرج و مرج سازی کنند

پیامبر اکرم ناجی اعراب در دوران جاهلیت شد و وضع نسبت به قبل بهتر شد
بعضی انقلابها موجب رسیدن از یک دیکتاتوری به دیکتاتوری دیگر قویتر یا ضعیفتر میشود

اگر جلوی حرف زدن را بگیرند جامعه نا اگاه خواهد ماند و اگر نگیرند ممکن است هرج و مرج سازی کند پس باید اجازه حرف هایی را داد که هم اگاهی به همراه داشته باشد و هم هرج و مرج سازی نکند یعنی سیاست کج دار و مریز

اگر تو چیزی را می دانی و برای جامعه جهانی به دلیل سطح اگاهی پایین هرج و مرج به همراه دارد باید از تندگویی و نقد تند پرهیز نمود و ارام ارام حق را به مردم اموخت

انان که اسرار حق اموختند مهر زدند و دهانش دوختند

امر به معروف و نهی از منکر اشاره به ازادی بیان و پس از بیان دارد که از اصول اسلامی است
چون تا ازادی بیان نباشند امر به معروف و نهی از منکر محال است
شرایطی برای فریضه فوق وجود دارد که همان سیاست کج دار و مریز است
یکی از شرایط نداشتن امنیت مالی و جانی از فرد است که امر به معروف را غیر مستقیم می کند .
بالاترین درجه عملی امر به معروف قیام امام حسین بود که با فدای جان و مال امر به معروف نمود

قران در مورد امر به معروف فرموده اگر تشخیص دادی جامعه در خطر است امر به معروف و نهی از منکر را با هر سختی اجابت کن


یا حق:gol: