دو روایت از فرهنگ یک ملت در گذر زمان

ساخت وبلاگ
تمدن، فرهنگ، انسانیت و … واژه هایی است که در این روزها بر سر زبان هاست. مردمی با فرهنگ و یا مردمی بی فرهنگ. به راستی این فرهنگ چیست و چه چیزی این فرهنگ را به وجود می آورد یا از بین می برد؟ این روزها ذهنم بسیار آشفته و درگیر این سوال است که چه چیزی یک ملت را به ملتی با فرهنگ تبدیل می کند یا برعکس؟ بیاید ابتدا دو روایت متفاوت از یک ملت واحد را در طی چند سال با هم بررسی کنیم:
فاجعه نانجینگ؛ کم سابقه در تاریخ
در تاریخ ۱۷ آگوست ۱۹۳۷ ارتش ژاپن در تلاش برای تصرف شهر شانگهای با مقاومت سخت مدافعان چینی مواجه شد و متحمل تلفات سنگینی گردید. نبردهای تن به تن و شهری در شانگهای برای طرفین بسیار خونین بود اما در اواسط نوامبر ژاپنی ها موفق شدند شهر را به کمک گلوله باران دریائی تصرف کنند. تلفات بالای نیروهای ژاپنی و در نتیجه روحیه پائین آنان موجب شد تا فرمانده ستاد کل ارتش ژاپن در توکیو در ابتدا تصمیم بگیرد که جنگ را بیش از این گسترش ندهد اما سپس در ۱ دسامبر سرفرماندهی ارتش ژاپن به ارتش ناحیه مرکزی ژاپن و ارتش دهم دستور داد تا پایتخت جدید چین یعنی شهر نانجینگ را تصرف کند. چیانگ کای شک رئیس جمهور چین پس از تصرف شانگهای فهمید که سقوط نانجینگ امری حتمی خواهد بود. او و افراد ستادش اینگونه نتیجه گیری کردند که آنان نمی توانند در یک اقدام سمبولیک افرادشان را به نابودی بکشانند اما انتظار داشتند که از شهر دفاع شود. ژنرال ژی در یک کنفرانس خبری که با حضور خبرنگاران خارجی برگزار شد اعلام کرد که شهر نانجینگ تسلیم نخواهد شد و تا پای مرگ به مقاومت ادامه خواهد داد. نیروی تحت فرماندهی تانگ متشکل از ۱۰۰ هزار سرباز بود که شامل تعدادی از سربازان چینی بود که در جنگ شانگهای حضور داشتند. او براساس رهنمودهای چیانگ کای شک به منظور جلوگیری از فرار غیر نظامیان دستور داد تا از بندرگاه شهر به شدت مراقبت گردد. نیروهای دفاعی شهر، راه ها را بستند و کشتی ها را تخریب نمودند و روستاهای نزدیک به شهر نانجینگ را آتش زدند و از تخلیه گسترده شهر جلوگیری نمودند. نقشه های جداگانه ای برای دفاع از شهر تهیه شد و این نقشه ها موجب شد تا سربازان چینی که در جریان نبرد شانگهای متحمل شکست شده بودند دلگرم شوند. اما این نقشه ها کمکی به مدافعان نکرد.در جریان این نبرد تعداد زیادی از مدافعان چینی کشته شدند و شهر به اشغال ارتش ژاپن درآمد.
فاجعه از آنجا شروع شد که دو افسر ارتش ژاپن مسابقه گذاشتند که چه کسی میتواند زودتر از دیگری ۱۰۰ نفر را با استفاده از شمشیر سامورائی گردن بزند! یک روزنامه ژاپنی به نام توکیو نیچی نیچی شیمبون به صورت روزانه این مسابقه را پوشش می داد و به ذکر تعداد قربانیان این دو تن در جریان کشتار می پرداخت. در نهایت آمار کشته شدگان توسط آنان به این شرح بود: ماکوئی با ۱۰۵ قربانی و نودا با ۱۰۶ قربانی.

شواهد و مدارک ارائه شده توسط منابع غربی و چینی اشعار می دارد که با سقوط شهر و تسخیر آن توسط ارتش ژاپن، قوای اشغالگر دست به اقداماتی مانند کشتار جمعی و تجاوز جمعی، دزدی و چپاول و آتش سوزی عمدی و زنده بگور نمودن و شکنجه و دیگر جنایت زده است.برخی از این شواهد توسط اتباع خارجی مانند جان راب که در زمان وقوع این جنایات در نانجینگ حضور داشتند ارائه شده است. دیگر شواهد شامل شواهد دست اول از نجات یافتگان و گزارشهای روزنامه نگاران غربی و ژاپنی و نیز خاطرات اشخاص مهم نظامی می شود. یک مبلغ مذهبی آمریکائی به نام جان مگی (john magee) اولین کسی بود که اقدام به فیلم برداری ۱۶ میلیمتری از جنایات نانجینگ کرد و اولین کسی بود که از این جنایات عکس تهیه کرد. براساس برآورد دادگاه جنایات جنگی در شرق دور حدود ۲۰ هزار زن که شامل کودکان و افراد بزرگسال نیز می شد، در طول مدت ۶ هفته توسط افراد ارتش ژاپن مورد تجاوز قرار گرفتند. قسمت عمده ای از این افراد در جریان یک تجاوز سیستماتیک که در جریان آن سربازان ژاپنی اقدام به جستجوی خانه به خانه برای بدست آوردن دختران جوان نمودند و تعداد زیادی از زنان را به اسارت گرفتند و سپس به طور دسته جمعی اقدام به تجاوز به آنان نمودند، رخ داد. اکثر این زنان بلافاصله پس از تجاوز کشته شدند و یا قطع عضو گردیدند. کودکان خردسال از این جنایات معاف شدند زیرا سربازان ژاپنی تصمیم داشتند تا دوباره به آنان تجاوز نمایند.
سیمور ایرانی...
ما را در سایت سیمور ایرانی دنبال می کنید

برچسب : روایت,فرهنگ,زمان, نویسنده : محمد وحدت simor بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 22:32