مرکز مشاوره خانواده | خانواده درمانی | ارزش های خانواده | Irzaban

ساخت وبلاگ
خانواده درمانی

خانواده، بزرگ ترین منشاء ما برای امید و شادی، گاهی اوقات به بزرگ ترین منشاء ناامیدی برای ما بدل می شود و مشاور خانواده می تواند کمک بزرگی در این راستا برای ما باشد. در دوره ای که "ارزش های خانواده" بدون ارائۀ یک تعریف روشن و مناسب، جار زده می شوند، سالوادور مینوچین (Salvador Minuchin)، نویسنده کتابه خانواده های کلاسیک و خانواده درمانی (1974) و خانواده و شفا (مطبوعات آزاد؛ 1992)، برداشت خود از اهمیت خانواده درمانی در دولت ریاست جمهوری جدید و دستور آن برای دهۀ نود میلادی و پس از آن را ارائه می دهد.

خانواده درمانی

ما در خانواده درمانی گروه هایی را بررسی می کنیم که مصنوعی نیستند، یعنی با هم مرتبطند و سابقه و زبان مشترک دارند. در این حالت، درمانگر تنها فرد خارج از خانواده محسوب می شود. در گروه درمانی، درمانگر از قدرت داشتن "دانش" برخوردار است ومی تواند ارتباطات، زمان ارائۀ برداشت ها و غیره را کنترل کند. درمانگر خانواده اما در یک قلمرو متفاوت عمل می کند. افرادی که او ملاقات می کند، با یک سری پیوستگی ها، داستان های که می دانند شما نمی دانید، اسرار و سکوت وارد اتاق می شوند.

دربارۀ "ارزش های خانواده":

البته که ما نیز باید در مورد ارزش های خانواده صحبت کنیم، اما نه به شیوۀ محافظه کارانه. محافظه کاران یک ایده خاص، یک نقطه در تاریخ که هرگز وجود نداشته است را انتخاب می کنند و می گویند: "ارزش های خانواده این موارد هستند و به تاریخ آمریکا تعلق دارند." اما حقیقت این است که خانواده ها دائما در حال تغییرند. بنابراین صحبت کردن از ارزش های خانواده به این شیوه، فقط خانواده را داخل پرانتز گذاشته و از تاریخ و جامعه جدا می کند.

هر چیزی که حول محور خانواده می چرخد را باید در ارزش های خانواده گنجاند؛ خانواده باید در یک زمینه اجتماعی قرار بگیرد. این دو از هم جدایی ناپذیرند. ارزش هایی که امروزه در جامعۀ آمریکا، به عنوان حرص و آز و خودخواهی تلقی می شود، در خانواده به عنوان کاهش مسئولیت نسبت به دیگران منعکس می شود. این امر منجر به افزایش نرخ طلاق، عدم حمایت از کودکان و غیره می شود.

من ارزش های خانواده را با عنوان داشتن حس مسئولیت نسبت به دیگران، افزایش تحمل، سازش، پشتیبانی و انعطاف پذیری، و اساسا همه چیزهایی که به آنها می گویم ترانه سکوت زندگی - فرآیند مداوم همسازی متقابل که بدون آن زندگی غیر ممکن است - توصیف می کنم. اینها ارزش های خانواده هستند و در گروه های مختلف اجتماعی، اَشکالِ مختلفی به خود می گیرند. اگر جامعه ای می خواهیم که تحمل شهروندانش در آن بالاست، باید تفاوت را به عنوان تفاوت بنگریم، نه خوبی یا بدی.

دربارۀ سیستم پرورشگاه ها:

هفت یا هشت سال پیش تعداد 25000 کودک بی سرپرست یا بد سرپرست وجود داشت؛ تعداد این کودکان اکنون به 50000 نفر رسیده است. کودکانی که زندگی هایشان با کرک، ایدز و شرایط اجتماعی بد آلوده شده است. سازمان های خدمات انسانی این کودکان را از خانواده های خود گرفته و آنها را به پرورشگاه ها می سپارند. سازماندهی پرورشگاه ها به این صورت است که کودک را نجات دهند، اما باعث ایجاد دوگانگی و تضاد در کودک نیز می شوند. در واقع باعث ایجاد مفهوم پدر و مادر رضاعی خوب و پدر و مادر بیولوژیکی بد می شوند.

در سه سال گذشته، دولت منابع انسانی جدید، در راستای توانمندسازی خانواده و حفظ خانواده، سعی بر این داشته که نگهداری از کودکان را بیشتر به خویشاوندان او بسپارد – به این ترتیب کودک از مادر گرفته و با مادر بزرگ یا، خاله ها، و غیره سپرده می شود. در حال حاضر، 50 درصد از این 50000 کودک در سیستم های پرورش خویشاوندی هستند. چیزی که ما باید تغییر دهیم، در ابتدا این ایده است که پدر و مادر بد هستند؛ و سپس شروع به فعالیت در جهت توانمندسازی والدین کنیم، تا به جای اینکه تنها به خود کودک کمک کنیم، به تمام خانواده کمک رسانی شود. این یک راه جدید برای در نظر گرفتن چیزهاست، چرا که صحبت این است که سیستم والدین پرورشگاهی و والدین بیولوژیک و کودک، یک سیستم خویشاوندی مصنوعی است. خانواده پرورشی باید با خانواده بیولوژیکی همکاری کند تا کودک از خانواده بیولوژیکی خود جدا نشود. چون اتفاقی که می افتد این است که کودک با خانواده پرورشی خود خو می گیرید و سپس به خانواده ای باز می گردد که به طبع برایش غریبه هستند.

دربارۀ آینده خانواده درمانی:

در سال 1992، 600 نفر – از جمله وکلا، مددکاران اجتماعی، روان پزشکان و معلمان - به یک جلسه در نشویل به نام "توانمندسازی خانواده" دعوت شدند. برای این جلسه با برخی از خانواده ها، در زمینه های برخورد با خانواده در جامعه، اصول اخلاقی خانواده، خانواده و نیروهای اقتصادی، و غیره مصاحبه شد و در این رابطه نیروهایی را در دولت سازماندهی شد که به خانواده ها خدمات رسانی کنند.

به نظر من، این دولت جدید فرصتی برای تغییر است. هیلاری کلینتون در همکاری با ماریون رایت ادلمن (Marion Wright Edelman) و انجمن دفاع از کودکان، در زمینه رفاه کودکان فقیر، ایجاد سیستم های مهد کودک و غیره فعالیت می کرده است. اگر در هر نقطه زمانی به وضعیت بچه های فقیر نگاه کنید، در صورتی که نخواهید کورکورانه از این موضوع بگذرید، قطعا به این واقعیت می رسید که خانواده یکی از اصلی ترین منشاء هایی است که عملا به آن وقعی داده نمی شود. از نقطه نظر مالی، از نقطه نظر روانی، از نقطه نظر اینکه چه چیزی برای کودک بهترین است، خانواده هرگز در نظر گرفته نمی شود. این چیزی است که ما باید تغییرش دهیم، چراکه درگیر کردن خانواده ارزان تر، سریع تر و درست تر است.

مشاوره خانواده - مشاوره زناشویی
سیمور ایرانی...
ما را در سایت سیمور ایرانی دنبال می کنید

برچسب : مشاوره,خانواده,خانواده,درمانی,خانواده, نویسنده : محمد وحدت simor بازدید : 230 تاريخ : شنبه 11 شهريور 1396 ساعت: 18:45