اوضاع اسفناک مرد بودن

ساخت وبلاگ
...فرایند «سرکوب – خودخاموشی» و «بروز – تنبیه، سرزنشگر درونی» تا اینجای کار برای مرد و زن در جامعه مشترک است (البته فاجعه دیگری در جامعه برای ترنسکشوال ها در حال وقوع است) اما در این میان، جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی اذعان دارند که «مردان» رفاه بیش‎تری در چنین جامعه‎ای دارند، و دلایل آن را چنین مطرح می کنند که مردان در چنین جوامعی که پیشفرض های جنسیتی وجود دارد اغلب به جهت داشتن عرصه خوداظهاری در جایگاه اجتماعی و لزوم حفظ آنچه جامعه آبرو می‎داند، در طی سالیانِ شکل‎گیری شخصیت عاطفی به جهت وجود الگوها و الزامِ تقبلِ بار معیشتی زندگی توانسته‎اند تطابق و همپوشانی بهتری با کلیشه‎ها و هنجارهای جنسیتی – عاطفی جامعه برقرار کنند و علاوه بر این، چون در هر دو وجه زندگی شخصی و زندگی اجتماعی، مردان اغلب حضور پر رنگ تری دارند، پتانسیل پر کردن خلاها و حفره های وجودی خود را در هر وجه، توسط وجه دیگر را دارا می باشند و لذا علاوه بر رفاه بیشتر در جامعه، آسیب پذیری کمتر و بعد از آن بهبود و تطابق راحت تری دارند.
اما روی صحبت من این نیست، شاید گزاره‎ی بالا قابلیت تعمیم بر بخش قابل توجهی از مردان را داشته باشد، اما وجود استثنائات و اقلیت متفاوت –که به عقیده اینجانب کم شمار هم نیستند- عرصه زندگی را بر ایشان به شدت سخت کرده است، اکثریتی که تابع تیپ های مشخصی از الگوهای احساسی هستند عرصه بروز احساساتِ اقلیت قابل توجهی از مردان را تنگ کرده اند . وجود و حتی بروز صفات و ویژگی‎هایی که جامعه آن را مردانه تلقی می کند، در زنان آنقدر مذموم و غیر قابل پذیرش نیست که حتی وجود یک سری از ویژگی‎های به تلقی جامعه زنانه در مردان. چند ویژگی‎ای که جامعه آن را از ویژگی های لازم و بارز مردان می‎داند نظیر استقلال طلبی، سرسختی، پرخاشگری، غیرت، بی‎احساسی و ریسک‎پذیری را در نظر بگیرید، وجود هرکدام یا حتی همه این‎ها در زنان، به عنوان یک مزیت و ویژگی افزوده تلقی می گردد و یک زن با چنین ویژگی هایی در جامعه پذیرش بدون دردسری خواهد داشت و حتی می تواند توسعه و پیشرفت بیشتر ی نسبت به دیگران زنان هم رده خود داشته باشد. اما در روی دیگر سکه، بعضی از ویژگی هایی که در یدِ زنان جامعه است، زودرنج بودن، احساسی بودن، وابستگی، عدم ریسک پذیری، روحیه لطیف و شکننده، تمایلات فانتزی و از این دست ویژگی‎ها را حتی اگر خودمان در مردان جامعه ببینم اگر هم مورد مذمت قرار ندهیم، مورد تعجب قرار خواهیم داد!
تراژدی ماجرا، از آن جا نشأت میگیرد که مردانی که حتی خود تمایلات به اصطلاح زنانه نیز دارند، از خوف و رجای جزاهای جامعه، خود نیز به تنبیه گران تبدیل می شوند و در این میان اساسا برای مردان، امکان اعتراض به وضعیت موجود وجود ندارد! زنان به راحتی می توانند درخواست و داعیه استقلال طلبی داشته باشند، جایگاه اجتماعی مراد کنند و برای آن حتی مورد حمایت خود جامعه قرار بگیرند. اما بی مهری جامعه به مردی که ذاتا شخصیت رمانتیک دارد، زودرنج، احساسی و لطیف است قابل اعتراض نیست؛ مصداق های زیادی را از سطح شخصی در روابط دو نفره می شود در نظر گرفت تا روابط کلانی که در جامعه وجود دارد. از نمودهای تنبیه و نابرابری اجتماعی در حوزه روابط عاطفی همین یک گزاره که بسیار به گوش آشنا بوده است کفایت می کند: «پسران پرخاشگر محبوب ارزیابی می شوند» و علی هذه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!...
سیمور ایرانی...
ما را در سایت سیمور ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد وحدت simor بازدید : 277 تاريخ : دوشنبه 4 تير 1397 ساعت: 19:58