بر مدار من..!

ساخت وبلاگ




«
هُوَ السَلام»



اول می نشینم پشت مانیتور و چند لحظه خیره خیره زل می زنم درون چشم هایش
بعد از شرم اینکه هنوز هیچ واژه ای همراهیم نمی کند، چشم هایم را یواشکی می دزدم
می چرخانم به اطراف و دوباره زل میزنم به صفحه و...
حالا هی تق تق می کوبم بر سر دکمه های کیبورد و چیزی شبیه من، بر مدار من،
کلماتی که مرا هجی می کنند، حروفی که مرا شکل می دهند، آشکار می شود...
می اندیشم اصلا چه شد که حالا، یکباره و اینجا...
گاهی آنقدر گفته ام باشد برای بعد ،که خودم هم آن عقب ها مانده ام
مانده ام برای بعد
مانده ام تا کسی سر و کله اش پیدا شود، دست بیاندازد زیر بازویم و بلندم کند
یک ضربه محکم بر شانه ام بزند و بگوید حالا نوبت توست، وقت رفتن است، حرکت کن...
دیگر نمی گذارم بماند برای بعد
شاید به قول صالحی " رفتن هیچ ربطی به رسیدن ندارد"
نشستن دردناک تر است...
بر می خیزم...

این جا بر مدار من است
تمام کلماتش،
تمامی باورها، رنج ها، حس ها
تمامی شان بر مدار من است...



سرآغاز
سی ام / فرودین / نود و هفت/ خورشیدی
حس مبهم/سماء

سیمور ایرانی...
ما را در سایت سیمور ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد وحدت simor بازدید : 208 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1397 ساعت: 23:43