زینکس(پیش در امد)

ساخت وبلاگ
نویسنده:بردیا علیزاده

ساعت 7 بعد ار ظهر_نیویورک
هنوز داریم تیراندازی میکنیم هرچی میکشیم زیاد تر میشن هرکی میمیره یکی دیگه جاشو میگیره...
ساعت 1 بعد از ظهر_اداره مرکزی پلیس نیویورک
بیسیم پلیس:به تمام واحد ها اونا دوباره برگشتن سریعا به میدون تایمز برید
بازم گروه تروریستی (ماسه)اونا چی میخوان ؟همه چیز های که میخواستنو بهشون دادیم 100میلیارد دلار پول دادیم ایالت کالیفرنیا رو بهشون دادیم پس دیگه اونا چی ازمون میخوان.
دنی:چرا رفتی تو فکر جیمز سوارماشین شو بریم
باشه
18 ماشین داخل هر ماشین 20 مامور اموزش دیده و بسیار حرفه ای در حال رفتن به سمت میدون تایمز با این که جزو بهترین مامورای امریکا هستیم ولی بازم مطمعن نیستیم بتونیم همه تروریستارو بکشیم...لعنتی
پشت ماشین
مامور شماره 1:خب 30 نفراز پشت تروریتا در میان 90 نفر از جلو میرن و بقیه افراد از سمت چپ و راست میرن باشه؟
تمام مامورین:دریافت شد
به تروریستا رسیدیم خیلی استرس دارم...
دنی:مواظب باشین ار پی جی.......
اخ سرم ماشین منفجر شد ساعت چنده. چی!!!!!!!! ساعت سه هستش دو ساعت بیهوش بودم چند نفر مردن؟ اووووووووووو ساختمون داره میوفته باید بدووم باید بدووووم
(نفس نفس زدن)
بعد از ریختن ساختمان:لعنتی این هماشون بعد اون حمله به لاس وگاس بدترین حملشونه لعنتی پام بی حسه یه تروریست داره میاد تفنگو کشید بهم چیکار کنم اها یه تفنگ اونجا جلوی جسد مامور فرانکلینه ولی چطوری ورش دارم این لعنتی هم میخواد منو بکشه......
سه سال قبل-لاس وگاس_ساعت 1:40شب
دنی:واقعا کار حوصله سر بریه میدونی من وقتی که از دانشکده پلیس فارغ التحصیل شدم فکر میکردم قراره هر روز تعقیب و گریز داشته باشم ولی الان فقط باید گشت بزنم تو حوصلت سر نمیره؟؟
-ببین من فقط برای این اومدم که به پدرم قول دادم یه پلیس باشم وگرنه اصلا از این شغل خوشم نمیاد
دنی:خب نمیومدی تو این شغل یه قول انقد ارزش نداره
-برای من ارزش داره
بیسیم:یه حمله به خانه گزارش شده برین ببینین چه خبره
دنی:مطمعنا یکی از اون ادمای مسته
-اره فکر کنم
دنی:اجیرو بزن
-باشه
(صدای اجیر)
تو فکر:واقعا منو بایه احمق همکار کردن
(بووووووووووووووومب)
دنی:این صدای چی بود
-اسمونو نگا کن
دنی:لعنتی.....
زمان حال-ساعت 3:15-نیویورک
چطوری تفنگو بردارم اون داره میاد
تروریست:حرف اخری داری؟
تاحالا ندیدم تروریستا بگن حرف اخری داری یا نه
تروریست:من فقط اینو گفتم که ببینم چه زری میخوای بزنی
تو فکر جیمز:خویه باید یکم برا خودم وقت بخرم.با این که چند ساله با اینا درگیریم ولی دولت هیچ چیزی راجب اینا بهمون نمیگه...ولش کن الان باید روی یه چیز دیگه تمرکز کنم.اگه بتونم بایه سنگ بزنم او سرش اون وقت چند ثانیه وقت دارم که بتونم تفنگو بردارم.جیمز به سمت تروریست یک سنگ پرت کرد و وقتی میخواست تفنگو برداره تروریست بهش شلیک کرد
تو ذهن:اخ باید تفنگو وردارم و بکشمش حتی اگه بازم شلیک کنه
(بنگ بنگ)
سه سال قبل-ساعت 1:59 دقیقه شب-لاس وگاس
دنی:این بدترین انفجار سال بود.بودو بورو به محل انفجارر
-باشه
تو ذهن:لعنتی این دیگه چه کوفتی بود؟یه بمب یه مشکل فنی یکی از وسایل ساختمون چی بود؟؟؟؟
(بوووووووووووووومب)
دنی:لعنت بهش ساختمون کناریمون منفجر شد
دیدم لعنتی دیدم-
دنی:پیادهههه شو بریم کمک
-بشین سرجات چطوری وارد شیم
دنی:برام مهم نیست
-خفه شو بشین سر جات این یه حمله تروریستیه
دنی:بریم تروریستارو بکشیمم
-با 2 تا خشابو یه شوکر
دنی:اررره
تو ذهن:چرا انقد کم به ما مهمات دادن؟
زمان حال-ساعت 3:16-نیویورک
زدمش..اره زدمش ولی دستم تیر خورد..باید بیسیم بزنم
-کسی زنده مونده....تکرار میکنم کسی زنده مونده بیسیم:(نویزززززز)
لعنت بهش باید بلند شم پام ...یکم حس دارم یه بچه اونجاست...بچه جون بیا اینطرف...چرا جواب نمیده....چی چرا غیب شد....جریان چیه
زمان جال-نیویورک-چندین متر انور تر
دنی:خب انجام شد...
نیویورک-ساعت 3:18
کجایید... ما با اون همه نیرو اومدیم ولی الان حتی یه جسدم نمیبینم این عادی نیست یا یکی اونقد سریع بوده که جسدارو برداشته برده یا...
(بوووووووممممممب)
این چی بود
تروریستا:شما برید اونطرفو بگیردید . و شما شما هم برین سمت راستو بگردید.ماهم اون جلو رو میگردیم این جسدا باید یه جایی باشن
تروریستا!لعنتی باید ببینم چند تا تیر دارم....بعله....10تا..باید یه حواس پرتی درست کنمو خودم سریع فرار کنم ولی...با این پا نمیتونم بدوم. تازه دستمم داره ازش خون میره باید ببندمش
تروریستا:یه چیزی دیدم بیاین این طرف
تروریست دوم:مگه دوربین حرارتی نداری اونجارو بادوربین حرارتی ببینی
تروریست:گمش کردم
تروریست دوم:لعنت بهت.وایسا اون پشتو با عینک مادون قرمز ببینم. یکی انجاست..ببین تویی که اونجایی بیا بیرون ما هم کارید نداریم و فقط اسیرت میکنیم
تو ذهن جیمز:دارن دروغ میگن...از کی اینا انقدر پیشرفت کردن..باید بهشون حمله کنم ولی...چرا انقد مثل بچه ها فکر میکنم...بابا راست میگفت من فقط ظاهرم بزرگ شده ولی...هنوز از درون بچم....برام مهم نیست حمله میکنم...
(بنگ بنگ بنگ بنگ بنگ بنگ)
لعنتتی جلیقه ضد گلوله....
تروریست2:هیچ کدوممون نمردیم..بهت اخطار میدم
(بنگ بنگ بنگ خورد به هدف)
از چهار تا تیری که زدی یکیمون مرد سریع بیا بیرون
در ذهن جیمز:چرا حمله نمیکنن؟منم تیرام تموم شد...اونا اگه میخواستن منو بکشن همون اول میکشتن
-باشه تسلی...
تو ذهن :کجا غیب شدن!!!!!شاید توهم زدم...شاید یه گاز توهم زا تو هوا پخش کردن......اگه همه این جریانات توهم بوده چی اگه هیچ کدوم از این ادما وجود نداشتن چی؟وللش باید به راهم ادامه بدم..اخخ...دستم باید یه چیزی پیدا کنم که باهاش دستمو ببندم لباس فروشی....باید برم داخلش... خب وارد شدم باید به تیکه اون لباسو پاره کنم به دستم ببندم...امروز عجیب ترین روز زندگیمه..
(بووووووومب)
فاضلابا دارن منفجر میشن لوله های گاز لعنتی... باید بدووم باید..باید بووم....باید بدووم....
(نفس نفس زدن)
سه سال قبل-لاس وگاس-ساعت 4:30دقیقه شب
چند ساعت پیش چند ساختمون منفجر شدن چندصد نفر مردن...هنوزم کسایی هستن که زیر اوار موندن..هزاران زخمی...
دنی:هنوز باورم نمیشه تو شکم...چطور ممکنه..
-خفه شو دنی خفه!!!
تلوزیون:خبر فوری!!حکومت نظامی در تمام شهر های امریکا شروع شد همه مردم فقط حق دارند از ساعت 9 صبح تا 9 شب بیرون باشند هرگونه سلاح گرم باید تحویل داده شود تمام مغازه ها و پارک ها طعتیل هستند .
دنی:حکومت نظامی!!بعد تقریبا90 سال....
-(با داد)میگم خفه شود چرا اینارو تو دلت نمیگی
دنی:(با داد)مشکلت با من چیه عوضی
-با تو مشکلی ندارم ولی الان چنصد نفر مردن و کلی هم زخمی شدن ..
دنی:لعنت بهت!!!
زمان حال-نیویورک-ساعت4
خب شانس اوردم نجات پیدا کردم این دست کمی از معجزه نداشت اخخ...پام چی...پام خوب شد!!!جریان چیه!!!امروز خیلی عجیب شده ترورستا اونجان
(بنگ بنگ بنگ)
نخورد بهشون سنگر گرفت
(بنگ بنگ)
یکیشون مرد
(بنگ بنگ)
شانس اوردم بهم نخورد
(بنگ بنگ)
کار دومی هم تموم شد
(بنگ)
اخخخ سرم میسوزه اهههههههههههه تیر خورد تتتتو سسسسرپایان بخش اول.
سیمور ایرانی...
ما را در سایت سیمور ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد وحدت simor بازدید : 142 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت: 18:55